‏نمایش پست‌ها با برچسب موسیقی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب موسیقی. نمایش همه پست‌ها

رو به گریه...

پس از مدت‌ها که آلبوم «فصل تازه» احسان خواجه‌امیری به بازار آمده، من مدت نسبتاً کوتاهی هست که یکی (گریه) و چند روزی‌است که ترانه‌های این آلبوم را شنیده‌ام. به نظرم در میان تمامی ترانه‌های این آلبوم، این ترانه، زیباترین باشد. فارغ از موسیقی و صدای پرطرفدار خواجه‌امیری، بزرگترین عامل مقبولیت این ترانه (و شاید آلبوم!) را همین شعر اثر که از آقای «حامد عسکری‌» است، می‌دانم... شاعری که در حضور تمام غزل‌هایش، با این ترانه معروف شد.
گریه نمی‌کنم نه اینکه سنگم، گریه غرورمو به هم می‌زنه
مرد برای هضم دلتنگیاش، گریه نمی‌کنه، قدم می‌زنه...

به نظرم یکی از آن ترانه‌های ماندگار احسان خواجه‌امیری باشد و بماند. اما فارغ از تمام این‌ها، طیف مخاطب، جوان است. کافی‌ست کمی در همین محیط وب و حتی بیشتر، در حوالی خودتان بگردید تا مقبولیت و تاثیرگذاری چنین ترانه‌ای را بر روی این طیف شلوغ و پرجمعیت را ببینید. نه!... باور کن اینگونه دنبال مقصر نیستم که اصلاً اتفاق بد و قصوری رخ نداده... اما فقط نگاه می‌کنم که تاثیر یک ترانه چقدر می‌تواند باشد. خیلی جاها، خیلی آدم‌ها (خودم را هم عرض می‌کنم!)، خیلی نوشته‌ها اینطور شروع می‌شوند:

گریه نمی‌کنم نه اینکه سنگم،‌گریه غرورمو به هم می‌زنه
مرد برای هضم دلتنگیاش، گریه نمیکنه، قدم میزنه


اگرچه این روزها، روزهای نامردهاست، اما جوان‌ترها علاقه‌ی زیادی هم به مردشدن و هم گریه‌نکردن و قدم‌زدن پیدا کرده‌اند!... شاید اگر سنجه‌ای برای اندازه‌گیری گریه وجود داشت، بهتر می‌شد قضاوت کرد حتی!... اما به هر حال و فارغ از شوخی(؟!)، جوان‌های امروزی، مثل ترانه‌های پاپ امروزی -که خواجه‌امیری خواننده بهترین‌هایش است- خاصیت مصرفی‌بودن را دارند و میل و گرایش امروز و فردایشان چندان قابل پیش‌بینی نیست. اگرچه هنوز هم می‌شود ماندگاری موسیقی‌های خوب (مثل همین ترانه) را در این عرصه پیش‌بینی کرد.

پی‌نوشت: یاد ترانه‌ی «گریه» سیاوش قمیشی (گریه کن! گریه قشنگه... گریه، سهم دل تنگه...) می‌افتم که آن هم آن روزها گریه را روی زبان‌ها (بلکه هم پیش چشم‌ها!) انداخته بود.

یک بهانه‌ی زیبا

داشتم نامه‌های سیدعلی صالحی که زنده‌یاد خسرو شکیبایی با آن صدای یکه، فراموش ناشدنی، گرم و گوش‌نوازش دکلمه کرده را گوش می‌دادم... دیدم اگرچه خط عشق در برگه‌های این روزهای عمرم بسیار کمرنگ شده اما هنوز چیزهایی هست که دلم را بلرزاند... چیزی مثل همین بهانه‌ی زیبا...
بگذریم!

قطعاتی از موسیقی که برای این آلبوم انتخاب شده، به نظرم از زیباترین قطعات موسیقی و از آهنگسازان بزرگ و اغلب معاصر دنیاست. یکی از قطعاتی که در اوایل این آلبوم است، دوئتی (دونوازی) است که اگر اشتباه نکنم فلوت به همراهی سلستا هارپسیکورد می‌نوازد. متاسفانه نام هنرمند آهنگساز و یا نوازندگانش را نمی‌دانم!
قطعه زیبا و دلنشینی است.



دانلود کنید!

آپدیت: توضیح اینکه هارپسیکورد (Harpsichord) و سلستا (Celesta) یا چلستا از سازهای کلاویه‌دار و شبیه به پیانو هستند و معمولاً در اکسترهای بزرگ مورد استفاده قرار می‌گیرند. هارپسیکورد شبیه به پیانوی رویال و سلستا به پیانوی دیواری می‌ماند. هر دو صدایی زنگدار دارند و گاهی برای ایجاد رنگ و جلوه‌ای خاص در موسیقی (معمولاً کلاسیک) و یا نواختن ملودی‌های کوتاه استفاده می‌شوند... من اما نفهمیدم این ساز دوم در این آهنگ کدامش است!

پی‌نوشت: حالا خوب است آن یکی ساز هم اصلاً فلوت نباشد!... اگر می‌دانید یا حدسی می‌زنید، لطف می‌کنید اگر تذکر دهید.

دلمو بردی باز...

دلمو بردی
محسن یگانه

دلمو بردی باز از اون دیگه چی میخوای
دار و ندارم مال ِ تو، دیگه چی میخوای
برو بذار بسوزم من با بی کسی هام
برو بذار بمونم با دلواپسی هام
...






Download

بنشین کنار من!



Beautiful girl singing

وقتی که میان ویدئوهای YouTube می‌گشتم به این ویئوی پایین برخوردم. دختر نوازنده‌ای با صدای زیر (سوپرانو) و دلنشین، آهنگی - به نظر غم‌انگیز - را همراه با سازش، چنگ(هارپ)، می خواند. مثل او را - البته نه از نگاه تکنیک و فرم و اجرا! - زیاد دیده‌ایم، محل اجرایش گوشه‌ای از خیابان است و... البته نه فقط گوشه‌ی خیابان! گویا کارش را آلبوم کرده است.
آنچه که درباره‌اش می‌دانم همان است که در توضیح این ویدئو در YouTube آمده است:
I came across this beautiful girl in Strasbourg/France in August 2007.
Sorry for the poor quality, but as I heard this clear, sad voice and the whispering of the harp all I could do was grab the camera and save as much as possible from this poetic scene.
- In the meantime it has turned out that her artist name is Yasmeen, and you might want to have a look at her website at www.yasmeensong.com.
Yasmeen has recently published her own CD.

ویدئو را ببینید!





پی نوشت:
ساز هم با نفس گرم تو آوازی داشت
بی تو دیگر سر ساز و دل آوازم نیست
...

سمفونی آخر موریس ژار

هنرمند بزرگ دیگری درگذشت:

«موریس ژار» آهنگساز فرانسوی در سن 85 سالگی درگذشت!
وی در طول زندگی هنری اش، 9بار کاندید دریافت جایزه اسکار موسیقی فیلم و 3 بار نائل به دریافت این جایزه گردید.
[رادیو زمانه/ وبسایت مرکز موسیقی بتهوون]

موریس ژار!... اگر اسمی از ژار شنیده باشید و اکنون یاد موسیقی الکترونیک افتاده باشید، او را با پسرش، ژان میشل ژار اشتباه گرفته اید!... اما آنها که با فیلم های کلاسیک سر و کار دارند و آنها که اهل موسیقی خوب هستند، احتمالاً نام این نابغه بزرگ جهان موسیقی را از موسیقی های به یاد ماندنی اش بر روی فیلم های بزرگی چون «لورنس عربستان»(Lawrence of Arabia - 1962)، «دکتر ژیواگو» (Doctor Zhivago - 1965) و بسیاری فیلم های دیگر به خاطر دارند.

اگر هنوز موریس ژار را نشناخته اید، موسیقی زیبا و تم به یادماندنی فیلم «محمد رسول الله» (The Message - 1976) را که خاطرتان هست؟! آن هم شاهکار دیگری از وی بود. موریس ژار، همچنین موسیقی فیلم «عمر مختار» (Lion of the Desert - 1981) را که آن هم برای ما ایرانی ها آشناست، نوشت.

شخصاً موسیقی ژار را به خاطر تنظیم ارکسترال و زیبایش که اغلب در فیلم های پیش از دهه 90 شنیده می شود دوست دارم اما اگر اندکی در کارهای وی دقیق شویم شاهد هنرنمایی روح خلاق او در بسیاری از فرم ها، بر روی ژانرهای مختلف فیلم هستیم.

در ویدئو زیر می توانید به قسمتهای کوتاهی از کارهای موسیقی فیلم این نابغه بزرگ، گوش دهید.




روحش شاد!

نوازنده ي بزرگ ِ ايستگاه مترو!

پستي كه امروز خواندم و بسيار جالب بود؛ حتماً بخوانيد اگر ممكنه...
از وبلاگ علي رادبوي:
در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد.
این مرد در عرض ۴۵ دقیقه، شش قطعه ازبهترین قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهای‌شان به سمت مترو هجوم آورده بودند.

سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد. از سرعت قدم‌هایش کاست و چند ثانیه‌ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد...
متن كامل مطلب: ويلن نوازي در مترو

بابك بيات درگذشت!

5 آذر 85
خبر، كوتاه و تكان دهنده بود!
...
حالا، ما مانديم و تپش، بانوي شرقي، فصل خاكستري، سقف و ... دنيايي از جنس رويا و خاطره!
روحش شاد؛ يادش گرامي!

روح بزرگوار من، دلگيرم از حجاب تو
شكل كدوم حقيقته چهره ي بي نفاب تو
...

بابك بيات به همراه احمد شاملو
عكس از: رسانه فرهنگي-هنري پندار

بابك بيات در بستر بيماري

امروز صبح خوندم که بابک بیات، آهنگساز محبوب من و خیلی از شما، متأسفانه در بستر بیماری است...



جوونترها احتمالاً بابک بیات رو با ترانه های خشایار اعتمادی(در آلبوم دلشوره)، مانی رهنما(در آلبوم فصل پرواز) و حامی (در ترانه تیتراژ یک فیلم و آلبوم دو نیمه رؤیا) و ... بشناسن، ولی اونهایی که تجربه ی بیشتری تو شنیدن موسیقی دارند، حتماً ترانه های به یادموندنی و ماندگار و ملودیهای گوش نوازش رو خوب به یاد میارن... ترانه های طپش، خورجین، فصل خاکستری(روح بزگوار من، دلگیرم از حجاب تو ...)، فریاد زیر آب(داریوش) و بسیاری از ترانه ها و ملودی های زیبای دیگه.
بابک بیات از جمله آهنگسازهایی که در کار آهنگسازی و تنظیم کنندگی، رابطه ی محکمی بین شعر ترانه، موسیقی و صدای خواننده ایجاد میکنه. زیبایی و نقاط قوت صدای خواننده رو خوب میشناسه و سازش رو هم آوازش می کنه.
بابک بیات، حقیقتاً از معدود آهنگسازهایی هست که بر موسیقی پاپ زمان خودش(دهه 50 و شکوفایی و اوج موسیقی پاپ) تأثیرگذار بوده است.

ناراحتم از این خبر! ... امیدوارم این هنرمند عزیز و باارزش کشورمون، هرچه زودتر سلامتیشون رو به دست بیارن!

از بابک بیات بیشتر بدانید!
Blogger

Check Google Page Rank