همین دیروز بود که استاد اکبر رادی فوت شد و ما یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان کشورمان را از دست دادیم. این ضایعه تاسفبار را به جامعه یهنری و تئاتری ایران تسلیت عرض می کنم.
دیروز زادروز مرد بزرگ دیگری هم بود، او هم از عرصه تئاتر: بهرام بیضایی.
آخرین نوشته «اکبر رادی»، درباره تولد او و خطاب به او بود:
بهرام، امروز مي خواستم زاد روز تو را به عنوان يک چهره ماندگار معاصر شادباش بگويم، ديدم اين «چهره ماندگار» هر چند ترکيب مهتابي قشنگي است، اين چند ساله مدال مستعملي شده است که فلهاي به سينه بندگان خدا نصب مي کنند و ايضاً براي محتشمان اين حوالی ما ستاره رنگ پريده اي است که فله اي به دوش اهل هنر مي زنند.
من لوح «مرد فصل ها»ي صحنه ايران را به لفظ و نمادين به تو تقديم مي کنم تا حريم «بقعه» ما را به شعله ايمان و مهر منور کني، و به روح صحنه ما رستگاري جاودانه ببخشي.
بهرام عزيز، بيضايي بينواي من ، اينک در اين روز آبي و در نهايت خرسندي افتخار دارم که از سالروز ولادت انساني ياد کنم که برکت خاندان تآتر ماست و عزت اصحاب سرسپرده آن در اينکه به احترام او (که تويي) از جا برخيزند و پيش پاي تو مخلصانه کرنش کنند. زيرا که برقله هاي درخشان فرهنگ ايران ميلاد يک درام نويس بزرگ براي فخر ملتي کفايت است.
این متن در روزنامه اعتماد چاپ شد.
مرتبط:
از سایت ایران تئاتر: طلوع پاییزی و غروب زمستانی، عکسهایش.
از سایت عصر ایران: کمی درباره زنده یاد اکبر رادی
سالروز حادثه بم بود. بم زیر و رو شد و عزیزان بسیاری که از دست رفتند و ارگ بم؛ که به قول استاد شجریان:
جان هر بمی به اندازه صدها و هزارها ارگ بم ارزش داشت.
یاد هموطنان از دست رفته و مرحوم ایرج بسطامی گرامی باد و یادشان از یادمان نرود.
گلپونه ها با صدای زنده یاد ایرج بسطامی: