پس از یک ماه و نیم (فقط یک ماه و نیم ناقابل!) ننوشتن باز هم برگشتم! (یادم هست که گفتم ؟رفتیم و از این حرفا!) خوب! راه دوری که نبود ... یه گوشه از اون سالن خالی اینجوری نشسته بودم و ...
بگذریم اصلا!
دلیلش رو که نوشتم توی این پست پایینی.
... و این که دلم برای اون اتاق خالی تنگ میشه!
پ.ن: شاید یک زمانی (یعنی جایی بین فردا تا بی نهایت!) این دل دیوانه را برای دل خودم زدم و گذاشتم شما هم برای دلتان بگذارید تا بشنود!