زين گونه ام...

زين گونه ام كه در غم غربت شكيب نيست
گر سر كنم شكايت هجران غريب نيست

جانم بگير و صحبت جانانه ام ببخش
كز جان شكيب هست و ز جانان شكيب نيست

گم گشته ديار محبت كجا رود
نام حبيب هست و نشان حبيب نيست

عاشق منم كه يار به حالم نظر نكرد
اي خواجه درد هست وليكن طبيب نيست

در كار عشق او كه جهانيش مدعي است
اين شكر چون كنيم كه ما را رقيب نيست

جانا نصاب حسن تو حد كمال يافت
واين بخت بين كه از تو هنوزم نصيب نيست

گلبانگ سايه گوش كن اي سرو خوش خرام
كاين سوز دل به ناله هر عندليب نيست

ه.ا.سايه
پ.ن: پس از اين همه ننوشتن فقط يك سلام ... چند مدتيه كه خيلي سردرگمم ، كمي كلافه و مقدار زيادي محتاج وقت!...اما بر مي گردم ... زود!
Blogger

Check Google Page Rank