اندر احوالات ماه رمضان

چه خبر از ماه رمضان! ...
اگر نگيد چقدر شكمو و ... است ميگم چه خبر از سفره هاي رنگ وارنگ افطاريهاي خونه؟ ... تو سلف دانشگاه كه از اين خبرا نيست! بعد از گذشتن از صف شلوغ بايد با چاي تمام رنگ بي نام(با قابليت بالاي واگذاري به غير!) و غذاهاي سلف بسازي! بعضي مواقع هم ميتوني عطايش رو به لقايش ببخشي و به سفره ي حقيرانه ي خودت تو اتاق قناعت كني.

ديروز يكي از بچه ها از من پرسيد امروز چندم ماه رمضانه؟ من هم گفتم كه امروز رو نميدونم‏ ولي سه شنبه هفته ي بعد (كه اتفاقا تعطيل هم هست!!!) 21امه. ديگه حساب سال و ماه از دستمون پريده. حساب روزاي شمسي رو هم اگر اين ساعت سپيد نبود‏‌ از دست داده بوديم. اينجوريه كه حساب روزا رو با تعطيلياش تشخيص ميديم.

بگذريم؛
وقتي كه وب نوشته ها(منظورم نوشته هاي جناب ابطحي نيست!) و يا روزنامه هاي مختلف رو تو ماه رمضان مي خوندم، يك چيز جالب نظرم رو جلب كرد! در خيلي از نوشته هاي وبلاگ نويسها و همچنين چند موردي كه تو روزنامه ها ديدم، امسال به طور زايد الوصفي، از عبارت دعاي ربناي استاد شجريان و اذان استاد موذن زاده استفاده شده بود. مثلا يك مقاله در روزنامه شرق، در روزنامه جام جم روز يكشنبه گذشته،‌ در يادداشت وبلاگهاي اين خانه سياه است، ازپشت يك سوم، شاهد بازاري، و همين طور lostlord كه نميدونم چرا اون يادداشتش رو پيدا نمي كنم (مشكوك ميزنه!). البته تعدادشون خيلي بيشتر از اين حرفاست. اصلا نميدونم هر سال اينجوري بوده يا امسال توجه منو جلب كرده؟! (گيري دادما!)
جام جم آنلاين هم متن جالبي نوشته:
گرچه شنيدن «ربنا»ي شجريان و اذان مرحوم موذن زاده در لحظات افطار شنيدني است و دلنشين، اما ديدن آن بر روي تصاويري که کشک و دوغ را تبليغ مي کنند بسي موجب دلزدگي است... (ادامه متن)

راستي تو لحظه هاي سبز دعاهاتون ما رو هم فراموش نكنيد. التماس دعا!
Blogger

Check Google Page Rank